دیشب نازنین چونه میزد که بره بالا من بهش گفتم که مامان از صبح شما بالا بودی ,الان که عمو از سرکار خسته اومده نباید مزاحم بشیم که با خانواده خودش باشه
نازنین : مامان ما هاف فامیلیمون نیست من چرا باید پائین بمونم؟
گفتم مامان جون شما فکر میکنی که من چرا می مونم ؟
گفت : برای من دیگه
گفتم : شما هم برای مامان بمون پس , من هم حالم خوب نیست هم اینکه تنهام
گفت : فقط میرم بالا و زود میام طوری نمیشه بهت زنگ میزنم
گفتم برو