Saturday, November 13, 2010

دوستت دارم

امشب وقت خواب میگفتم که دوست دارم , گفتی :میدونم, پرسیدم چطوری میدونی ؟ ,گفتی : الان خودت بهم گفتی
بعد من ادامه دادم که
من از اون اول که فهمیدم توی دلم هستی دوست داشتم
بعد که به دنیا اومدی بیشتر دوست داشتم
موهات, دندونات, پوستت, دست و پات , اون چشمای سیاهت , اون نگاهت , حرف زدنت ... اصلا بگم که بودنت رو دوست دارم
هر روز هم بیشتر میشه , وقتی که حرفم تموم شد بهت نگاه کردم خواب بودی
ولی خوب شد که شنیدی اولش گفتم دوستت دارم