Saturday, January 03, 2009

first cook

چند وقتیه که شبکه fatafeat داریم و نازنین با علاقه خاصی برنامه هاشو میبینه امروز از صبح که بیدار شده بود میگفت:
مامانی میخوام غذا درست کنم , اول تخم مرغ و میشکنم توی ظرف بهش نمک میزنم و فلفل میریزم و بعد میپزم
گفتم باشه ولی بگذار که با هم درست کنیم
شب که میخواست غذا بخوره گفتم برو تخم مرغ بیار که غذا بپزی واسه خودت
خوشحال برگشت و 4 تا تخم مرغ توی دستای کوچکش
گفتم: مامان 4تا ؟
گفت : آره میخورم
دوتاشو گرفتم و براش ظرف آوردم و خودش هم انگار عجله داره کمک میکرد
تا چشم به هم زدم دوتا تخم مرغ توی ظرف بود و پوسته هاش توی سینی , نمک و فلفل ریخت و صندلی آورد که بیاد بالا و خودش تخم مرغ توی ماهیتابه خالی کنه , تا روی صندلی وایستاد گفتم مامان یادت نره که اینجا همه چیز داغ وخطرناکه هیچ وقت بدون اجازه نباید تنهایی دست به چیزی بزنی
اینقدر به هم زده بود که تخم مرغ پف کرد . وقتی که اون املت گرد قشنگ و طلائی رو گذاشتم توی بشقابش کلی حال کردم , برای خودش چنگال برداشت و خیار شور و نشست به خوردن , خدا میدونه که چه کیفی میکردم وقتی داشت میخورد .