Sunday, July 17, 2005

مریضی

نازنین از جمعه حالش خوب نیست , جمعه شب بردیمش اورژانس بیمارستان ایرانی تا صبح خوب بود ولی دوباره دیروز شروع شد و بردمش دکتر ولی دیشب خیلی بد خوابید و یک بار هم بالا آورد خودش هم اعصابش خورد میشه و کلی گریه میکنه.
من هم از دیشب دست کمی از نازی ندارم, صبح رفتم دکتر ولی انگار نه انگار
به نظر من رئیس بد بدتر از شوهر بد
نازنین حالا سوال کردن رو یاد گرفته یعنی از طریقه سوال کردن و صورتش میشه فهمید که داره چیزی رو میپرسه: مادر این بنداز تو سطل آشغال
نازی: اشال ؟ اشال؟
الهی قربونت برم آره اشغال همونجاست او بغل