Sunday, April 16, 2006

ديشب


نازي: بابا مامي خوابيده
بابا: چرا خوابيده
نازي: خسته شده
بابا: چرا؟
نازي: كار كرده
بابا غش كرد از خنده و سفت گرفته بودش و بوسش ميكرد ، من هم كه دراز كشيده بودم از حرف نازي خنده ام گرفته بود.

نازي لپتاپ بابائي ورداشته و ميخواد باهاش بازي كنه ،
بابائي : نكن باباجون خراب ميشه
نازي: نچ كار دارم
بابائي: ميخنده و دست نازي رو از رو صفحه كيبورد ور ميداره
نازي: نكن كار دارم
نازنين اصلا نمي خواد بخوابه تا ميبينه ما بيداريم حتي اگه از فرط خستگي بي حال باشه، ديشب بهش گفتم كه باهات قهر هستم چون به حرف من گوش نمي كني و نمي خوابي ، گريه اش گرفته بود و رفته بود با بابائي حرف ميزد
نازي: بابا مامي كاتي ( قهر)
بابا در حال كار كردن: خوب بايد بخوابي باباجون
نازي: مامي كاتي
بابا: نه نيست ، به حرف گوش بده
پا شدم بغلش كردم وباهاش حرف زدم آروم شد، بهش گفتم كه باهاش آشتي هستم ولي بايد بخوابه ، شيشه رو گرفت و روي پام خوابيد.

3 U??¸?±:
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 10:39 PM?? U?U??´??U?...

salam khanumi.enghade delam mikhad biyam va koli harf benvisam enja ama comment dia baz mishe..........kash ye joori dorostesh mikardi azizam....khaoshhalm ke hesabi behetoon iran khosh gozashte makhsoosan be nazi joonam.va bishtar khoshhaltar ke babayish yaani hamsare azizet ham pishetoone..............shad bashin va khoshbakht kenare ham,,,,,,,,,,,,,rasti canada chi shod?

 
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 10:40 PM?? U?U??´??U?...

nagi bimarefateha..........be khoda enghadar gereftare farinam ke nagoo.ham mashalah sheitoone va ham bad onogh............

 
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 4:33 PM?? U?U??´??U?...

وای این عسلی چقدر خوشگل و بلا شده . بخورمش من . دیگه نبینم با این خوشگل دل نازک قهر بشی ها .ببوسش.

 

Post a Comment

<< ?µU??­U? ?§?µU?U?