Monday, April 17, 2006

بي خوابي



از ايران كه برگشتيم ، مهد ميگه كه نازنين ظهر نمي خوابه و ميخواد بازي كنه و اين شده مشكل من و هر شب اين بچه براي خوابيدن مشكل داره ، در عين اينكه بي حال و بد عنق از بيخوابي ولي باز هم دلش ميخواد بازي كنه و بره بيرون ،ديشب حتي غذاي مورد علاقه مرغ و سس رو هم نخورد و لقمه دوم انداخت تو ظرفشور، بلاليها رو گفت بپز كه گذاشتم براش ولي ...
رفته كفشهاشو آورده كه بپوشه، پاش كردم و دست منو گرفته كه بيا بريم
نازي: بريم مهندس
من: مهندس نيست
نازي: بريم مامان فوزي
من : ديدي كه زنگ زدم نبود
نازي: بريم محمدكاظم
من: الان نميشه ، چون فردا محمد كاظم ميخواد بره مدرسه
زنگ زدم به محمد كاظم كه باهاش صحبت كنه ، رمز اين دوتا هم دودوكيش كيش ، تا شنيده ، بعد از تلفن به من گفته كه برام دودوكيش كيش درست كن، تا مشغول شدم به درست كردن و زمان 5 دقيقه ماكرويو رو تنظيم كردم و برگشتم ديدم نازنين نشسته ، شيشه به دهن خوابش برده و هر چي دستور داده بود درست كردم ولي نخورد و خوابيد

2 U??¸?±:
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 5:25 AM?? U?U??´??U?...

Salam. Mamnoon ke baraam post gozashtin.... Manam kheili jaahaaye in webloge zibaa ro khoondam. khosh-be haaletoon ke Dubai hastin... Havaaye garm, nazdike vatan... vali shokr. injaa ham bad nist. Nazanin joono beboosin lotfan. baazam miam inja. :)

 
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 10:29 AM?? U?U??´??U?...

enghade delam mikhad nazi joon ro beninam.enshalah ye rooz joor beshe ye ja ghara bezarim...mehri junam babyish raft dobare???

 

Post a Comment

<< ?µU??­U? ?§?µU?U?