Thursday, August 10, 2006

تكرار و تازگي

ديروز كه رفتم دنبال نازنين يك سري وسايل بازي و تزئينات رو عوض كرده بودن ، نازي دست منو گرفت و برد سمت ترامپولين بزرگي كه جديد بود و هيجان زده از كلي توپ يا شكلهاي مختلف به در و ديوار بود برام تعريف ميكرد ، گذاشتمش توي ترامپولين كه بازي كنه و چون دفعه اولش بود هنوز نمي دونست چيكار كنه و يك كم هم محتاط بود و تكون نمي خورد.
***
امروز صبح كه بيدار شد، رفته كنار بابا جون و صدا ميزنه: پسر خوب ، عزيزم ، قربونت برم ، پا شو اين نوار رو بزار من ناي ناي كنم !!!!
***
نازي دوست داره كه ما باهاش فارسي حرف بزنيم ، و خودش به جز جاهايي كه از كلمه ها مطمئن نيست فارسي صحبت ميكنه
در حال سالاد درست كردن، فلفل دلمه رو برميداره ميپرسه اين چيه؟ كپسيكم ، اگه بگم فلفل دلمه نميخوره و از تندي تجربه بدي داره، برميداره ميره از بابا ميپرسه اين چيه؟ ميگه فلفل ، مياره ميندازه تو سبد كه فلفل
***
ديشب تا سيب زميني سرخ شد هي نازي شيشه خواست ، منم كه نمي دونستم چيكار كنم ، سر شيشه رو قيچي كردم و بهش دادم ، راه رفت و انگشتش كرد توي سر شيشه و گفت : مامي اين broken شده ، گفتم صبر كن سيب زميني بپزه اونم درست ميشه اگه الان ميخواي بايد از همين بخوري چون همه شيشه ها كثيف ، داد بهم ، رفت بيرون يك دور زد و دوباره خواست ، گفتم اول بايد شام بخوري بعد شيشه ، شام خورد و وقتي كه فرستادمش براي دست شستن زود سر شيشه رو عوض كردم و دادم بهش ، گفتم الان وقتش شيشه است و سرش هم درست شده.
***

3 U??¸?±:
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 4:04 PM?? U?U??´??U?...

سلام. مهری جون. من همیشه از خوندن خاطرات و شیرین زبونی های نازنین گلت لذت می برم و همیشه به اینجا سر می زنم. فقط از اون قسمت سوسک خیلی ناراحت شدم. مهد متاسفانه این مشکلات رو داره.
شاد باشید.
روز پدر رو هم با چند روز تاخیر تبریک می گم.

 
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 4:06 PM?? U?U??´??U?...

راستی چرا شما که وبلاگ به این خوبی دارین لینک رد و بدل نمی کنید که بیشتر خواننده داشته باشه.

 
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 8:50 PM?? U?U??´??U?...

سلام سه باره. من لینک شما را اضافه کردم. شاد باشید.

 

Post a Comment

<< ?µU??­U? ?§?µU?U?