مناسبت امروز مدرسه ورزش بود , هفته گذشته نامه دادن که اگه بچه شما میخواد توی این مسابقه شرکت کنه نامه رو امضاء کنین و برگردونین , بعد از اون نامه ای اومد که جلسه از ساعت 9 دقیقا جلسه شروع میشه , همه بچه هائی که شرکت میکنند برنده هستن و درجه بندی نداره و اینکه کف پوشهای سالن به تازگی عوض شده با کفش پاشنه تیز نیاین.
, ساعت 8.45 رسیدیم,کلاس نازنین اولین گروه بودن که مسابقه رو شروع میکردن.
مرحله اول یک توپ روی راکت میگذاشتن و مسیر 5 متری رو میدویدن و برمیگشتن
مرحله دوم
مرحله سوم باید سوار دوچرخه میشدن تا مسیری میرفتن و بقیه مسیر رو موانع , تونل و حلقه هائی بود که باید ازش رد میشدن
, قبل ازمسابقه دوچرخه نازنین صدام زد که بیا این ورقه رو بگیر,ورقه رو که گرفتم دیدم شبیه نامه هایی که نازنین مینویسه به قول خودش "مثل بزرگ ا"پائین نامه هم نوشته شده بود از طرف الیزا( حتما برای نازنین آرزوی موفقیت کرده بود!)
این هم شیطونک
بین مسابقه بچه ها برای پدر و مادرها هم مسابقه گذاشتن عین همون چیزی که برای بچه ها بود ولی یک کم سخت تر , جای بابائی خالی اگه بود حتما دوست داشت شرکت کنه.