Sunday, February 19, 2006

تب

ديشب نازنين سرماخوردگي خفيفي داشت كه بلافاصله بردمش دكتر ، خانم دكتر گفت كه مشكلي نداره و فقط يك قطره واسه آب ريزش بيني و يك شربت سرماخوردگي بهش داد .
نازنين بس كه خسته بود حموم نكرده خوابيد و من هم رفتم به كارها برسم ، بعد از اينكه خوابش عميق شد بدنش رو چرب كردم براي صبح كه بره حموم، به خواب راحتش حسوديم شد ، ساعت حدوداي 12 بود كه نازنين رو از توي تاب برداشتم بگذارم توي تخت كه انگار يك گوله آتيش شده بود ، از ترس نمي دونستم چيكار كنم تا حالا سابقه نداشته نازي اينطور تب كنه ، فقط شربت تب بري كه توي خونه بود رو آوردم و بيدارش كردم كه بخوره ولي نازنين از بس كه تب داشت بي حال بود و با التماس ميگفت : نه اصلا نمي خورم****
يك نفره به بچه دارو دادن خيلي مشكل چون خيلي سرسختي ميكنه براي همين 2 دوز دارو ميريزم توي پيمونه كه شايد به اندازه توي دهنش بمونه و قورت بده .
ديشب و صبح دارو خورده و همه لباس خودش و من و رختخواب و بالش و سراميكهاي دوروبر پر از دارو شده.

دو هفته گذشته شب ها كه شير درست ميكنم نميگذارم توي تخت كه نازي تا بيدار ميشه بخوره و ميگذاشتم بغل بالش خودم ، پائين تخت نازي، تا مدتي وقتي كه بيدار ميشد ميگفت شير و ميدادم دستش و وقتي كه خوابش ميبرد ازش ميگرفتم، براي اينكه خودم بيدار نمونم كه شيشه رو ازش بگيرم توي شيشه كوچك به اندازه يك وعده درست ميكردم ، چند شب گذشته، صبح كه بيدار ميشدم ، ميديدم كه شيشه توي تخت نازنين ولي من يادم نميومد كه بهش داده باشم و همش اينو ميگذاشتم پاي اينكه از بس خوابم ميومده فقط دادم دستش و خوابيدم و براي همين يادم نيست ، ديشب كه به خاطر تب نازنين به حالت بيدارباش و هوشيار بودم اين راز رو كشف كردم و اون اينكه نازنين كه بيدار ميشه ميدونه كه شيشه كنار بالشت من و خودش بدون اينكه منو بيدار كنه از گوشه تخت خم ميشه و ورش ميداره و تا ته ميخوره و ميخوابه ، نوش جوووون

1 U??¸?±:
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 10:43 AM?? U?U??´??U?...

كلك شير خوردن نازي خوشگل خيلي با مزه بود
فكر مي كنم نگهداري و مراقبت از نازي وقتي كه دست تنها هستين و اين فرشته كوچولو هم تب كرده واقعا سخت باشه. شب واكسن دوماهگي يلدا،من كاملا دست و پامو گم كرده بودم و از تب خيلي مي ترسيدم ولي همسرم كاملا مسلط بود
اميدوارم نازي خوشگل و توپولي خيلي زود خوب بشه

 

Post a Comment

<< ?µU??­U? ?§?µU?U?