Thursday, October 29, 2009

حرفها و صحبتها

نازنین حرف زدنش فرق کرده برای نمونه چند مورد رو مینویسم.
امشب فیوز یک سمت خونه پریده بود
نازنین: مامان ما اینجا زندگیمون بد, ببین هر روز یک اتفاق بد میوفته!!!
***
شب خوابش نمی بره ساعت 5/11 به بابا زنگ میزنه
بابا ببین من ناراحتم ولی تقصیر من نیست , تقصیر فکرمه!!!
***
شب خوابش نمیبره و هر حرفی میزنم بهش برمیخوره
ببین مامان من صبح خوشحالم , عصر خوشحالم ولی شب اصلا خوشحال نیستم این چه لایفیه که آدم قصه بخوره!!!
***
بابا رفته تهران برای کار, تا اسم تهران میاد زود نازنین از خاله میپرسه تهران کجاست ؟ خاله میگه یک جائی مثل مشهد و اصفهان نازنین که گوشی رو میگیره به بابا میگه: بابا من به تو اجازه نمیدم بری تهران فقط برو جائی که من میدونم !!!
***
نازنین میگه دیگه نمیخواد بره مدرسه , آخه همه بچه ها فقط یک مدرسه میرن, بهش میگم از اول ژانویه نرو تاینی تاتس, میگه نمیخوام برم مدرسه فرانسه !! بهش میگم باید بری که یاد بگیری , میگه : مامان من بلدم , میشمره , شعر میخونه , بهش میگم حروف الفبای فرانسه رو یگو , چند تای اول رو میگه بعد منمن میکنه , بهش میگم باید بری تا همه اینا رو یاد بگیری بعد میدونی که چقدر درس خوندن خوبه , میگه میدونم مامان ولی من دوست دارم برم مدرسه دبی , میگم فکر میکنی اگه امسال میرفتی اونجا مدرسه معلم عوض نمیشد ؟ دوستای جدید نمیومدن توی کلاس؟ پس فرقی نمیکنه , جواب نمیده ولی میفهمم که دلش هنوز گرم نشده به اینجا احساس تعلق نمیکنه
***
شبها که دیر میخوابه بهش میگم : مامان نگذار من هی التماس کنم که بخوابی
میگه: بریم دبی هم زود میخوابم هم التماس نمیکنی!!!!

1 U??¸?±:
Blogger Vahid ?¯?± ?³?§?¹?? 8:10 PM?? U?U??´??U?...

kheily jaleb mige ha vaghean malome ke hanoz ba farhange onja ertebate ghavi peyda nakarde.
vali eshala ke haroz behtare behtar beshe.

 

Post a Comment

<< ?µU??­U? ?§?µU?U?