Tuesday, November 22, 2005

ترتيب

بابائي دوربين اورد و داشتيم فيلم نازنين ميديدم توي حموم
بابا: نازي خودتو بشور مثل مامان
نازنين شامپو رو ميريزه كف دستش و ميكشه روي دلش و ميخونه : چوچه چوچه الايي نوك ارخ اناي
بابا: جوجه جوجه طلائي نوكت سرخ و حنائي ، بابائي سرت رو بشور مثل مامان
نازنين شامپو ميريزه كف دستشو ميماله روي موهاش كه هنوز خشك
يك كم بعد سر شامپو كه مثل جوجه هست رو ميكنه توي آب و چند بارآب ميريزه روي سرش
نازنين: مامان
من : بععععععععععععععله
نازنين : مامان حوله
من: تموم شد خودتون شستين
بابا: باباجون قربونت برم كه خوب بلدي چيكار كني تو بزرگ بشي چي ميشي !!!!!
نازنين: خنده ( يعني حالا رو داشته باش )

2 U??¸?±:
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 8:38 AM?? U?U??´??U?...

سلام.
بچه بهتر از ما میدونه چه کنه با لحظه لحظه ی زندگیش.
بوس

 
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 10:52 AM?? U?U??´??U?...

همه جا و به همه مامان باباهاي مهربون وبلاگستان گفتن كه عاشق تلفظ هاي شيرين بچه ها هستم و چقدر اين شعر قشنگ بود...
چوچه چوچه الايي نوك ارخ اناي
.
.
چوچه چوچه الايي نوك ارخ اناي
.
.
چوچه چوچه الايي نوك ارخ اناي

 

Post a Comment

<< ?µU??­U? ?§?µU?U?