ديشب كه شام ميخورديم متوجه شدم نازي چيزاي جديد ياد گرفته مثلا اگه چيزي كه توي دهنش و نمي خواد بخوره رو نبايد تف كنه، دستش رو ميگيره جلوي دهنش و ميره سر سطل اشغال و اونجا ميريزه توي سطل ، يا ميريزه توي دستش و ميگذاره كنار ظرف .
صبح كه صبحانه ميخورديم بهش ميگم مامان اين چيه كه توي دستته، ميگه اشغال !! اون اشغال زردي تخم مرغ بود كه نميخواست بخوره و ميدونستم كه چون جديد ياد گرفته داره تمرين ميكنه و كلي توي دلم قربونش رفتم .