Saturday, November 19, 2005

بدون شرح

اين جمعه بابا خونه بود .
نازي خوشحال بود ، بابا كه ذوق زده شده بود وقتي كه نازي رو ديد كه چقدر بزرگ شده و تپل شده، فرقي كه اين بار با دفعه پيش داشت اينكه نازنين منتظر بابا بود و مثل دفعه قبل خجالت نمي كشيد.
كارهاي نازي براي بابائي تازگي داشت و حرفهايي جديدي كه استفاده ميكرد.
*****
توي آشپزخانه بودم كه نازنين داد زد مامان ، رفتم كنار تحتش نشستم با انگشت اشاره به بابائي ميگه : بابا

صبح كه من و نازنين ميخواستيم بريم مهد .

دم آسانسور
نازي: بابا كوش ؟
من: بابا خونه بود مامان
دم در ماشين
نازي: بابا كوش ؟
من: بابا داره حاضر ميشه بره سر كار
توي ماشين با دستش به من ميزنه
نازي: بابا كوش ؟
من: بابا رفته سر كار
دخترم ميترسه كه اگه امروز بابائي رو ميبينه شايد فردا دوباره براي يك ماه بهش بگم بابا ديشب كه خواب بودي اومد و صبح زود هم رفت !!!!

4 U??¸?±:
Blogger Kelvin ?¯?± ?³?§?¹?? 11:16 AM?? U?U??´??U?...

Kia Ora (Hello) from a blogger down under in New Zealand. I was just passing through, so I thought I would say hello to you. I can't understand the language - the ohotos are great. Blog on...

 
Blogger shabnam ?¯?± ?³?§?¹?? 1:34 PM?? U?U??´??U?...

salam Mehri khanoomi , elahi begardam baraye nazi joonam ke deltangie babash ro mikone. pebble man ke agar ye shab babash mamooriat bashe ya karesh tool bekeshe o mogheye khab nabashe kheili bahane migire. baraye to ham hatman kheili sakhte dast tanha nini joon ro bozorg mikoni . oon lopaye khordanish ro 1000 ta beboos. ..shad bashi ...shabnam

 
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 12:20 AM?? U?U??´??U?...

che nazi nazanini dari. kheili sakhte doori o deltangi dige nazi ham ino khoob fahmide

 
Anonymous Anonymous ?¯?± ?³?§?¹?? 9:26 AM?? U?U??´??U?...

سلام خانومی.خوبی؟چشمت روشن آقا حمید اومدن.انشاالله به خیر و خوشی.نازگل خانومه ماه چطوره؟
جیگر این عسلک روبرم من.
به خدا بچه حق داره.امان از بابا های دایم به سفر.
خدا بهت قوت و توان بده مهربون مهری.
روزت خوش.

 

Post a Comment

<< ?µU??­U? ?§?µU?U?