بی همگان به سر شود بی تو بسر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب بدست تو بی تو بسر نمی شود
جان ز تو نوش می کند دل ز تو جوش می کند
عقل خروش می کند بی تو بسر نمی شود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
اب زلال من تویی بی تو بسر نمی شود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی ان منی کجا روی؟
بی تو بسر نمی شودبی تو اگر بسر شدی ز یر جهان ز بر شدی
باغ ارم سقر شدی بی تو بسر نمی شود
خواب مرا ببرده ای نقش مرا بشسته ای
وز همه ام گسسته ای بی تو بسر نمی شود
بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود....