ديروز جمعه نازنين صبح ساعت 7.5 بيدار شد و چون مهمونامون خوابيده بودن با هم رفتيم بيرون، يك ساعت بيرون بوديم ، اول جميرا روبروي مسجد يك محوطه باز هست كه پاركينگ ، صبح كه اونجا بوديم كلي پرنده جمع شده بود كه نازنين كلي ذوق كرد براشون و ميخواست دنبالشون بدو
ديروز از يك چيزي خيلي ناراحت بودم و بنده خدا نازنين شده بود نقطه فشار و كلي گريه كرد تا اينكه خوابيد.
بابائي قرار اين هفته برگرده خونه .
روز دوشنبه 23 ژولاي روز نقاب براي نازنين ، نمي دونم چيكار كنم
***********************
دوستي ها خيلي ارزش داره بيائيد قدرش رو بدونيم.