Wednesday, January 20, 2010

Tooth Fairy


2تا دندون نازنین با اصرار بابائی ار جا آورده شد , اولین دندون که با نخ پرواز کرد و نفهمدیم کجا گم شد , بعد از 1-2 ساعت دنبال دندون گشتن دیگه دیر شده بود و نازنین هم جرات برای دومی نداشت , نخ به دندون بسته خوابید و صبح دومی هم در آمد .

نازنین : مامان این دندون های جدید من هم برای تو مروارید یا فقط اونهایی که در قبلا داشتم ؟

من: عزیزم هم اینا هم اونهایی که جدید در میان

نازنین : پس بگو قربون اون دندونهای مرواریدت برم !!!

****
tooth fairy شب اول با وجود اینکه دندون گم شده بود ولی خبر داشت که دندون نازنین افتاده و زیر بالشت براش 20 دلار گذاشته بود , شب دوم اما نازنین قوطی دندون گذاشته بود زیر بالشت و 100 درهم براش آورده بودن چون حتما اونا هم از کردیت کارد استفاده میکنن و نقد نداشتن که دلار بیارن براش !!!


Thursday, January 14, 2010

دندان لق

نازنین 2تا دندون لق داره و پشت این دوتا , دوتا دندون جدید در اومده , بردیمش دکتر , گفتن تا یک ماه باید چیزهای سفت ( سیب و هویج) بخوره و باید با دندونهاش بازی کنه , اگه تا یک ماه دیگه افتاد که خوب اگرنه دوباره ببریمش برای ویزیت.
***
کلاس اسکی روی یخ شروع شده
کلاس شنا سطح 2 هم شروع شده ( تو برف میبریمش شنا)
کلاس فارسی هم درس " ت " هستن ( هنوز خط زمینه رو خیلی خوب رعایت نمیکنه ولی دست خطش خوبه) کلی هزار آفرین داره ولی هی وقت نمی شمره.
***
بابائی شعر "یه روزی تنگ غروب آسمون , میرم از شهر تو ای نامهربون" میخونه نازنین : بابا اینو نخون مامان ناراحت میشه
***
نقاشی هاشو دوست دارم , نامه هاشو خیلی بیشتر , برای هر حرفی که میخواد بزنه یک نامه مینویسه
نقاشی هاشو به من و بابائی میفروشه !!! میگه میخوام پولدار بشم
***
رقابت با امین همچنان پابرجاست.