Sunday, March 28, 2010

خداحافظ 6 سالکی

جشنی نباشد زیباتر از این
شمع از تو روشن، کیک از تو شیرین
جانا تولدت مبارک
خانوم تولدت مبارک

امشب جشن تولد دلخواه نازنین برگزار شد , همکلاسی ها دور هم جمع شدن و شادی بود و شادی
ما هم خوشحال بودیم که به بچه ها خوش میگذره .

امشب وقتی اومدیم پائین که لباس عوض کنیم برای تولد نازنین واقعا بزرگتر از سال پیش به نظر میرسد با هم از 6 سالگی خداحافظی کردیم.
100 سال دیگه برات بیاد هر سال بهتر از پارسال
***
نازنین خیلی خیلی خسته شده و امشب تنها خودش خوابید بدون اینکه حتی یکبار ما رو صدا بزنه.

Monday, March 22, 2010

سال 1389

از چهارشنبه سوری شروع کنم که نازنین چقدر بهش خوش گذشت و در آخر برای همه ایروونی ها بشکن زد
واسه اصفهونی ها بشکن خیلی شدیدتر بود
***
برای سفره هفت سین هم با هم رفتیم سازمان زنان ایرانی تخم مرغ رنگ کرد , سیر تزئین کرد و ماهی هم گرفت
سبزه امسال ما خیلی خوب رشد کرده بود , تمام خانواده برای سبزه امسال زحمت کشیدن
***
سال جدید هم به خوبی شروع شد با آرزوی سلامتی و شادی برای همه
عیدی نازنین هم یک ست عروسک بود که حالا هنوز عاشقش و اسمش هم شده یلدا

Sunday, March 07, 2010

آدم برفی


تا حالا سه بار برف حسابی اومده , یعنی جوری بوده که میشده پارو کرد , بابائی و نازنین هر سه بار آدم برفی درست کردن

اولی : زن برفی بود

دومی: آدم برفی که پاهاش خیلی سست بود وشب درست کردن که تا صبح بیشتر عمر نکرد

سومی : با کمک خانم همسایه و بابائی , شال و کلاه داشت و اجزاء صورتش از سبزیجات بود

اصفهونی س

نازنین و بابا هر دو اصفهانی هستن و نازنین خیلی باغیرت تر , هر از چند گاهی فیلش یاد اصفهون میکنه و قرار میگذاره که آخر هر حرفی یک س بگذاریم و حرف بزنیم که مبادا اصفهونی یادمون بره.
توی ماشین داریم میریم بیرون از دور دودی دیده میشه
نازنین: بابا ببین اون چیس؟
بابا: نمیدونیم چیس
نازنین : فکر کنم فایرس که اوومدس !!!

Tuesday, March 02, 2010

نزدیک خونه یک تپه است که هر وقت برف میاد بهترین جا برای سرسره بازی , آخرین بار ساعت 11 شب بود که رفتیم, هوا روشن بود , برف دست نخورده و سبک مثل پر , رد اسلاید ,رد سه جفت کفش با سایز مختلف,