Friday, April 30, 2010

مسافر کوچولو

6سال و اندکی گذشت .
6هفته و اندکی هم گذشت .

نازنین تو خواهرخواهی شد , خیلی خوشحالیم که به آرزوت رسیدی .

19 دسامبر ما بی صبرانه منتظریم.

Monday, April 19, 2010

آرزوی بهشت

خبر دادن که مادر یکی از دوستای نزدیک فوت کرده , 2هفته پیش اینجا بود , تشخیص سرطان دادن , رفت ایران , عمل موفقیت آمیز بود ولی ...
من: نازنین میدونی که مامان جون آرین رفته پیش خدا , همه خیلی ناراحتن و عصبانی که چرا اینطوری شده
نازنین: خوب ناراحتن دور هم جمع میشن حسابی گریه میکنن و همه چیز تموم میشه , حالا بگو چطوری رفته پیش خدا ؟
من: خوب میگذارنش توی خاک و بعد فرشته های میان میبرنش پیش خدا
نازنین : مامان آرزو میکنم بره بهشت
**
دیشب به خاله نجمه
خاله ببین اونجا یک ستاره است , اون مامانجون آرین, داره میره بالا پیش خدا

Monday, April 12, 2010

نوید


امروز نوید آمد , ساعت 13:20دقیقه.

تبریک به مامان, بابا و امین برای قدم نورسیده.

Sunday, April 11, 2010

sleepover

من وقتی کوچک بودم میرفتم خونه دائی و عمه برای اینکه شب خونشون بمونم و با دختر عمه و دائی با هم زیر پتو حرف بزنیم و ریز ریز بخندیم , آخرین بار که رفتم خونه عمه ام با تانیا خوابیدم 6-7 سال پیش بود تا صبح نخوابیدیم.

نازنین اما میره طبقه بالا با امین که فقط 2سالشه میخوابه , تازه میخواد پتوی خودش هم باشه, دیشب اولین شبی بود که نازنین sleepover رفته بود خونه خاله , نمیدونم نازنین چی تجربه خواهد کرد ولی میدونم که با تجربه های من خیلی متفاوت خواهد بود.

Thursday, April 01, 2010

ج











ج مثل جوجه , درس فارسی نازنین به اینجا رسیده
دیروز نازنین کلاس فارسی داشت من هم امتحان ورودی مدرسه , شب قبل نازنین مشق نوشت ولی خوب قابل قبول نبود , قرار شد که فردا صبح دوباره بنویسه , عمو عبدالله و خاله منیره این زحمت رو متحمل شدن که نازنین مشق رو بنویسه و اما در این بین عمو میگه: نازنین بنویس جوجه که میخوایم بریم جوجه بخوریم (13بدر)
عصر که رفتم دنبالش پرسید : مامان الان گس(حدس) کنم که غذا چی داریم ؟ گفتم آره
پرید بالا و گفت : جوجه

هدیه بهاری



گلدان سنبل سفره 7سین رو به خانم همسایه دادیم , یعنی اصلا خریدیم که به اون بدیم

نازنین رفت و در خونه همسایه رو زد ولی کسی نبود , یک نقاشی از نازنین که عکس توت فرنگی بزرگی رو کشیده بود ضمیمه کردیم و نوشتیم :

to : mrs. leg

from : nazanin

روز بعد یک کارت به دستمون رسید : to miss nazanin

thank you so very much (mrs. pat legge) xo

it was a wonderful suprise to see the white "hyacithus" sitting on our steps a real sign that "spring " has arrived!

and thank you for my lovely plant and your picture of the beautiful straberry. it looks good engough to eat!!