قبلا گفته بودم که ما همسایه هندی داریم که نازنین با دخترهاش بازی میکنه, اغلب وقتها با هم غذا میخورن یا من غذا میبرم یا مامان اونا هرچی داره میاره و اکثر وقتها غذاشون با چپانی میخورن که یک نوع نون که توی خونه خودش درست میکنه یا از بیرون میگیره, نازنین عاشق این نون هست , هر وقت میره اونجا بدو به سومن میگه برام چپاتی درست میکنی , این اواخر دیگه عصبانی میشدم که هر چی درست میکردم میگذاشت و میرفت به اون میگفت که برام چپاتی درست کن
یکبار قبلا تصمیم گرفتم که شروع کنم به درست کردن نون و رفتم دنبال وسیله هاش وردنه , آرد و... خریدم, ولی بعد از مدتی رفتیم ایران و ردشو ول کردم تا چند روز پیش که دوباره سومن گفت نازنین به من گفته براش چپاتی درست کنم,فهمیدم که دیگه باید خودم اقدامی بکنم همون لحظه به نازنین گفتم بیا با هم بریم تابه بخریم , تا رسیدیم نازنین همه وسایل پخت رو یکی یکی آورد که اینو داری ؟ همشو داشتیم الا تابه که خریدیم و اومدیم خونه , گفت بیا با هم خمیر کنیم , گفتم حالا بگذار تا فردا که من از آنتی سومن بپرسم که چطوری درست کنم .
قبلا سومن بهم گفته بود طرز درست کردنشو ولی باز هم صداش زدم که عین همونی بشه که خودش درست میکنه, وقتی نازنین اومد و بهش گفتم که دارم چپاتی درست میکنم دوید کاراشو کرد و صندلی آوردکه من وردنه میکنم , بالاخره هر طور بود این نون و پختم و آوردم وقتی که شروع کرد به خوردن گفت: مامانی مثل مال آنتی شده بهش میگم که بهت مدلهای دیگه هم یاد بده!!!
از اینکه به اشتها میخورد من هم لذت میبردم .